بخشي از تپهها سرسبز بود و پر از درخت و بقيه تا چشم كار ميكرد تپههاي خشك و بيآب و علف بود. دوستم گفت: «تا چند سال پيش اين تپهها هم سرسبز بود. همه اينها جنگل بود.» پرسيدم: «چرا اينگونه شد؟» پاسخ داد: «تمام اينها توسط قاچاقچيان چوب تخريب شد. تازه فقط اين تپهها نيست. اين زمينهاي مسطح هم كه الان پر از خانه است در روزگاري نهچندان دور، جنگل سرسبزي بود. جنگلي كه درختهايش را بريدند و بعد هم در آن خانهسازي كردند.»
چنان تحت تأثير قرار گرفتم كه مصمم شدم درباره اين موضوع فيلم بسازم. فيلمنامهاي نوشتم و تهيهكنندهاي يافتم و به منطقه رفتيم. تصورم اين بود كه مديران منطقه همكاري كنند. در عمل اما ديديم كه محيطزيست و ساخت فيلم درباره معضلي كه جنگل را به بيابان تبديل كرده، اساسا دغدغه مديران نيست و همه چيز در چرخه بوروكراسي كند اداري تعريف ميشود. «رسم عاشقكشي» را بدون حمايت و با سختي ساختم و بعد فيلمهاي ديگر كه باز هم به محيطزيست ميپرداخت. باز هم كسي حمايت نكرد تا اينكه جشنواره فيلم سبز برگزار و از من هم تقدير شد. تقديري كه با يك دهه تأخير صورت گرفت.
وقتي روي سن رفتم در حضور خانم ابتكار گفتم كه هنوز هم ميشود با موضوع محيطزيست فيلمهايي ساخت كه تماشاگر هم داشته باشد. ميشود فيلم سينمايي جذاب و پركشش درباره انبوه مضاميني كه هنوز به آنها پرداخته نشده توليد كرد. وقتي اين حرفها را زدم و از لزوم حمايت براي توليد فيلمهاي مرتبط با محيطزيست گفتم، چيزي جز تأييد نشنيدم. حالا از اختتاميه جشنواره فيلم سبز مدتها ميگذرد و هنوز حتي يك تماس ساده تلفني هم با من گرفته نشده است.
فيلمهايي كه درباره محيطزيست، تخريب جنگلها، قاچاق چوب و... كارگرداني كردم را با قلبم ساختهام. با تمام انگيزه و احساس نياز دروني و جوششي كه حاصل تأثرم از بلايي بود كه عدهاي سر محيطزيست آوردهاند و متأسفانه همچنان نيز ميآورند، بهدشواري فيلمهايم را ساختم و اگر بتوانم باز هم در اينباره فيلم ميسازم. محيطزيست يكي از مهمترين مسائل كشورمان است و نهادهاي ذيربط بايد نسبت به آن احساس مسئوليت بيشتري داشته باشند. دغدغهمندي هم به حرف نيست و بايد در عمل ثابت شود.
- نويسنده و كارگردان سينما
نظر شما